چکیده
هدف از این تحقیق ارائه یک بررسی انتقادی از زمینه های اصلی تحقیق در روانشناسی اجتماعی لباس بود. این بررسی تحقیقات منتشر شده را در دو زمینه گسترده بیان می کند: . ما رویکردهای نظری مورد استفاده در انجام تحقیقات در این زمینه ها را شناسایی می کنیم ، پس زمینه ای کوتاه از تحقیقات در این زمینه ها را با برجسته سازی یافته های اصلی ارائه می دهیم و جهت ها و احتمالات تحقیقاتی آینده را شناسایی می کنیم. موضوع ارائه شده شامل موضوعات توسعه در روانشناسی اجتماعی لباس است و برای دانشجویان مقطع کارشناسی که می خواهند نمای کلی از حوزه مطالب داشته باشند ، مفید است. این همچنین برای دانشجویان تحصیلات تکمیلی (1) که می خواهند در مورد محققان اصلی در این زمینه های اصلی تحقیق که زمینه را به جلو منتقل کرده اند یا 2) که به دنبال ایده برای پایان نامه یا تحقیقات پایان نامه خود هستند ، بیاموزند ، مفید است. سرانجام ، اطلاعات موجود در این مقاله برای اساتیدی مفید است که روانشناسی اجتماعی لباس را تحقیق می کنند یا به آنها آموزش می دهند.
مقدمه
چند دانشمند علوم اجتماعی در قرن نوزدهم لباس مربوط به فرهنگ ، افراد و گروه های اجتماعی را مطالعه کردند ، اما تنها در اواسط قرن 20 بود که اقتصاددانان داخلی شروع به علاقه علمی به جنبه های علوم اجتماعی لباس (Roach- هیگینز 1993) لباس به عنوان “مجموعه ای از اصلاحات بدن و / یا مکمل های بدن” تعریف می شود (Roach-Higgins & Eicher 1992، p. 1). اصلاحات بدن شامل استفاده از لوازم آرایشی ، ضد آفتاب ، پیرسینگ ، خال کوبی ، رژیم غذایی ، ورزش و جراحی های زیبایی از جمله موارد دیگر است. مکمل های بدن شامل لوازم جانبی ، لباس ، سمعک و عینک هستند اما محدود به آنها نیستند. تا دهه 1950 نظریه های علوم اجتماعی از اقتصاد ، روانشناسی ، روانشناسی اجتماعی و جامعه شناسی برای مطالعه لباس و رفتار انسان استفاده می شد (رود 1991 ، ص 24).
طیف وسیعی از مباحث ممکن است تحت عبارت روانشناسی اجتماعی لباس باشد اما ما از آن برای اشاره به تحقیقاتی استفاده می کنیم که سعی دارد به س questionsالات مربوط به چگونگی شکل گیری اعتقادات ، نگرشها ، ادراکات ، احساسات و رفتارهای مربوط به لباس توسط دیگران و دیگران پاسخ دهد. خود شخص روانشناسی اجتماعی لباس مربوط به این است که چگونه لباس فرد بر رفتار خود و همچنین رفتار دیگران نسبت به خود تأثیر می گذارد (Johnson & Lennon 2014).
در میان چندین موضوع که می تواند در یک بررسی انتقادی از تحقیقات در مورد روانشناسی اجتماعی لباس گنجانده شود ، ما کار خود را بر روی بررسی تحقیقات منتشر شده در دو زمینه گسترده متمرکز کردیم: توسط دیگران ، اسنادی درباره خود ، و رفتار خود شخص و (2) روابط بین لباس ، بدن و خود. هدف ما شناسایی رویکردهای نظری مورد استفاده در انجام تحقیقات در این زمینه ها ، ارائه زمینه ای مختصر از تحقیقات در این زمینه ها با برجسته سازی یافته های کلیدی و شناسایی جهت ها و احتمالات تحقیق در آینده بود. مطالب ارائه شده شامل موضوعات توسعه در روانشناسی اجتماعی لباس است و برای دانشجویان مقطع کارشناسی که می خواهند نمای کلی از حوزه مطالب داشته باشند ، مفید است. این همچنین برای دانشجویان تحصیلات تکمیلی (1) که می خواهند در مورد محققان اصلی در این زمینه های اصلی تحقیق که زمینه را به جلو منتقل کرده اند یا 2) که به دنبال ایده برای پایان نامه یا تحقیقات پایان نامه خود هستند ، بیاموزند ، مفید است. سرانجام ، اطلاعات موجود در این مقاله برای اساتیدی مفید است که روانشناسی اجتماعی لباس را تحقیق می کنند یا به آنها آموزش می دهند.
مکمل های بدن به عنوان متغیرهای محرک
در مطالعه روانشناسی اجتماعی لباس ، محققان اغلب بر لباس به عنوان یک متغیر محرک تمرکز کرده اند. به عنوان مثال ، تأثیر لباس بر شکل گیری تأثیر ، انتسابات و درک اجتماعی (نگاه کنید به Lennon & Davis 1989) یا تأثیر لباس بر رفتارها (نگاه کنید به Johnson et al. 2008). زمینه ای که لباس در آن درک می شود (دامهورست 1984-85) و همچنین ویژگی های درک کنندگان افراد لباس پوشیده (برنز و لنون 1993) نیز تأثیر عمیقی بر آنچه در مورد دیگران درک می شود دارد. در ادامه این بخش ، ما بر روی سه جریان تحقیقاتی تمرکز داریم که لباس (به عنوان مثال ، مکمل های بدن) را به عنوان محرک متمرکز می کنند.
تأثیرات لباس بر رفتار پوشنده
چندین محقق که روانشناسی اجتماعی لباس را مطالعه می کنند ، ادبیات تحقیق را بررسی کرده اند (دیویس 1984 ، لنون و دیویس 1989) و برخی نیز آن تحقیق را تجزیه و تحلیل کرده اند (برای بررسی به Damhorst 1990؛ Hutton 1984؛ Johnson et al. 2008 مراجعه کنید). در این بررسی ها ، دامهورست و هاتن بر تأثیر لباس بر ادراک یا شکل گیری احساس فرد متمرکز شدند. با این حال جانسون و همکاران ، تحلیل خود را بر رفتارهای برانگیخته شده از لباس متمرکز کردند. یک خط تحقیق در حال ظهور ، تأثیرات لباس بر رفتار پوشنده را متمرکز می کند (آدام و گالینسکی 2012 ؛ فرانک و گالینسکی 1988 ؛ فردریکسون و همکاران 1998 ؛ گینو و دیگران 2010 ؛ هبل و همکاران 2004 ؛ کوچاکی و دیگران 2014 ؛ مارتینز و همکاران 2007).
فردریکسون و همکاران (1998) ، Hebl و همکاران (2004) ، و مارتینز و همکاران (2007) همه از نظریه عینیت برای هدایت آزمایشات مربوط به تجربه تصویر بدن زنان و مردان استفاده کردند. آنها علاقه مند بودند که پوشیدن لباس آشکار تا چه حد می تواند عینیت بخشی به خود را ایجاد کند. این تئوری پیش بینی می کند که خود شیئی سازی در عملکردی که به دنبال یک تجربه خود شی ob سازی است ، به ضرر عملکرد است. فردریکسون و همکاران شرکت کنندگان یک کار خرید را انجام دادند. آنها وارد یک اتاق رختکن شدند ، یک لباس شنا یک پارچه یا یک ژاکت بزرگ را امتحان کردند ، و مناسب بودن در آینه را ارزیابی کردند همانطور که در صورت خرید لباس ، این کار را می کردند. سپس آنها یک تست عملکرد ریاضی را به پایان رساندند. زنانی که لباس شنا بر تن داشتند در تست ریاضی عملکرد ضعیف تری نسبت به زنانی داشتند که ژاکت پوشیده بودند. هیچ عارضه ای برای مردان مشاهده نشد. چند سال بعد Hebl و همکاران (2004) برای مطالعه تفاوت های قومی در عینیت بخشی به خود از همین رویه استفاده كرد. شرکت کنندگان زن و مرد لیسانس قفقاز ، آمریکای آفریقایی تبار ، اسپانیایی تبار و آمریکای آسیایی آمریکایی بودند. شرکت کنندگان همان تست خرید و آزمون ریاضی را به پایان رساندند. شرکت کنندگانی که لباس شنا را امتحان کردند در آزمون ریاضی عملکرد بهتری نسبت به شرکت کننده ای داشتند که ژاکت را امتحان کردند و این نتایج برای مردان و زنان از هر قومیت بود.
لباس و خود
یک زمینه تحقیقاتی مداوم در روانشناسی اجتماعی لباس ، روابط بین لباس و خود است. اگرچه برخی از محققان از اصطلاحات هویت و خود به جای یکدیگر استفاده می کنند ، اما موضع ما این است که آنها مفاهیم یکسانی نیستند اما به هم مرتبط هستند. بحث خود را با تحقیق در مورد بدن آغاز می کنیم.
بدن جسمی و خود
در حالی که بخش اول بررسی ما به مکمل های بدن (به عنوان مثال ، بدن پوشیده) متمرکز بود ، این بخش به اصلاحات بدن یا چگونگی تغییر بدن متمرکز است. در این بحث ، دو جهت تحقیقاتی که ما شامل می شویم:
اصلاحات بدنی که خطراتی را به همراه دارد
معیارهای اجتماعی جذابیت در دنیای غرب اغلب بر ظاهر نازک برای زنان و ظاهر مزومورفیک اما عضلانی برای مردان متمرکز است (Karazia et al. 2013). داخلی سازی استانداردهای اجتماعی ارائه شده از طریق رسانه های مختلف به طور گسترده ای به عنوان پیش بینی کننده اصلی نارضایتی بدن و رفتارهای خطرناک مدیریت ظاهر از جمله آسیب شناسی خوردن در میان زنان شناخته شده است (کافری و همکاران 2005a ، [b]) ، تقویت عضلات و رفتارهای آشفته تغذیه ای در مردان ( Tylka 2011) ، خال کوبی در میان بزرگسالان جوان (Mun و همکاران 2012) ، و برنزه سازی در میان نوجوانان (Prior et al. 2014؛ Yoo & Kim، 2014). در حالی که در مراحل اولیه تحقیقات چندین رفتار مدیریت مخاطره آمیز دیگر نیز وجود دارد (به عنوان مثال ، تغییر شکل شدید بدن ، اعمال زیبایی در قسمت های خصوصی زن و مرد ، چندین عمل زیبایی) ، ما فقط چند رفتار را جدا می کنیم تا تأثیر تغییر استانداردها را نشان دهیم جذابیت در شیوه های مدیریت ظاهر گسترده در ارائه خود.
تحقیقات تجربی نشان داده است که قرار گرفتن در معرض هنجارهای اجتماعی و فرهنگی برای ظاهر (از طریق تصاویر ایده آل) منجر به نارضایتی بیشتر از بدن به طور کلی برای مردان و زنان می شود (Blond 2008؛ Grabe et al. 2008)؛ با این حال یک متاآنالیز از هشت مطالعه تحقیقاتی انجام شده در محیط های واقعی نشان می دهد که این هنجارهای ظاهری نسبت به مردان سفت و سخت تر ، محدودتر تعریف شده و در زنان شیوع بیشتری دارند (Buote و همکاران 2011). این محققان همچنین خاطرنشان کردند که زنان در معرض تماس مکرر با هنجارهای ظاهری اجتماعی (به عنوان مثال بمباران توسط بسیاری از زنان در نظر گرفته می شوند) ، هنجارها خود غیرواقعی بودند ، اما ماهیت پیام ها این بود که این هنجارها با صرف وقت ، پول و هزینه کافی کاملاً قابل دستیابی هستند تلاش. از طرف دیگر ، مردان اظهار داشتند که در معرض هنجارهای انعطاف پذیر اجتماعی ظاهر قرار دارند و بنابراین گزارش می کنند که برای دستیابی به استاندارد خاصی در ارائه ظاهر خود به دیگران ، فشار کمتری دارند (Buote و همکاران 2011).